scrubدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکراب، خارستان تیغستان، ادم گمنام، تمیز کاری، مالش دادن، مالیدن، تمیز کردن، خراش دادن، خراشیدن، ستردن
hedgingدیکشنری انگلیسی به فارسیهدر دادن، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، احاطه کردن، طفره زدن، از زیر در رفتن