overshootingدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، از حد خارج شدن، پرت شدن، بالاتر زدن، اضافه جهیدن، خطا کردن
peltدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، شتاب، پوست خام، پوست پشم دار، ضربه، پوستک، پی درپی زدن، پرتاب کردن، شتاب کردن، پوست کندن، پی در پی ضربت خوردن