46 مدخل
arch _, governor, master, prince, ruler
satrap
autocrat, dictator
queen
empire, government, governorship
govern
حکمران
حاکم، سلطنت یا حکمرانی کردن، حکمفرما بودن
سلطنت کرد، سلطنت یا حکمرانی کردن، حکمفرما بودن
فرماندار، حاکم، حکمران، پروانه، سایس، طرفدار
خط كش، خط کش، حکمران، فرمانروا، خط، رئیس، فرمانفرما، سر کرده، سایس