563 مدخل
abrasion
cut
carve, engrave, incise
grave
superscribe
gouger
حک شده در سنگ
حک شده، سکه زدن، اختراع کردن، جعل کردن، ضرب کردن
حک کردن
حکمت عیسی پسر سیراک
حکیم، ملکه، شهبانو، امپراتریس، زن امپراتور