معنی حوک | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

حاکم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dominant, governor, ruling, master, prevailing, suzerain

حاکم بودن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

govern, reign

حاکم بودن بر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dominate

حاکم خودسر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

satrap

حاکم شدن بر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

overrule

جست‌وجوی متن

hagrides

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حاکمان

jerk off

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حرکت کردن

habilitating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حاکم، شایستگی داشتن

get moving

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حرکت کنید

rulership

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حاکمیت