penدیکشنری انگلیسی به فارسیخودکار، قلم، کلک، شیوه نگارش، خامه، اغل، خانه ییلاقی، نوشتن، نگاشتن، بستن، در حبس انداختن
hymnsدیکشنری انگلیسی به فارسیشعرها، سرود، سرود روحانی، مناجات، سرود حمد وثنا، سرود خواندن، تسبیح و تمجید گفتن
hymnدیکشنری انگلیسی به فارسیشعر، سرود، سرود روحانی، مناجات، سرود حمد وثنا، سرود خواندن، تسبیح و تمجید گفتن