معنی حل حل | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

حل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dissolution

حل پذیری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

solubility

حل شدگی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

solution

حل شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dissolve, melt

حل شدن دشواری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

unravel

جست‌وجوی متن

resolving power

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قدرت حل و فصل

nondissolving

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بدون حل کردن

resolved

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حل شد، مصمم

problem solving

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حل مشکل

conjugate solution

دیکشنری انگلیسی به فارسی

راه حل مضر