77 مدخل
immanence
reincarnation
incarnate
reincarnate
immanent
اسموز، خاصیت نفوذ و حلول، راند، نفوذ یک حل کننده ازیک پرده
تجدید حیات، حلول کردن، تجلی کردن، تجسم یا زندگی تازه دادن