129 مدخل
abject, inferior, little, petty, pitiful, simple, wretched
lowlife
depreciation
depreciate
ignominious
abject, humble
پیشگیری
قابل پیشگیری است، قابل جلوگیری
امکان پیشگیری
جلوگیری کننده، ممانعت کننده
زیرزمین، ادم پست و حقیر، دون پایه، ادم زیر دست
زیرزمینی، ادم پست و حقیر، دون پایه، ادم زیر دست
چنگ زدن، پست و حقیر، سرباز، رند، ادم رذل
معذرت خواهی کن، خوار شمردن، حقیر شمردن
خوار شمردن، تحقیر کردن، حقیر شمردن، نفرت داشتن