معنی حقد و حسد | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

حاد (موضوع و داستان و خبر)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

live

حد و حصر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pale

حد و مرز تعیین کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

delimit

حق و حساب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

graft, kickback

حق و حساب (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rake-off

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

PRN

دیکشنری انگلیسی به فارسی

PRN

pro-choice faction

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جناح طرف انتخابی

pon

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پون

pen names

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نام قلم، نام مستعار نویسنده، نام نویسندگی

pin-tailed sandgrouse

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ساندویچ پین دم

جست‌وجوی متن

jaundices

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زردی، دچار یرقان کردن، برشک و حسد در افتادن

jaundicing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زردی، دچار یرقان کردن، برشک و حسد در افتادن

jaundice

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زردی، یرقان، دچار یرقان کردن، برشک و حسد در افتادن

activisms

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فعاليت ها، فرضیهء فلسفهء، اعتقاد بلزوم عملیات حاد و شدید

activism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فعالیت، فرضیهء فلسفهء، اعتقاد بلزوم عملیات حاد و شدید