probationدیکشنری انگلیسی به فارسیامتحان، عفو مشروط، ازمایش، ازادی بقید التزام، دوره ازمایش و کاراموزی، ارائه مدرك و دلیل، ازمایش حسن رفتار و ازمایش صلاحیت
probationsدیکشنری انگلیسی به فارسیپرونده ها، عفو مشروط، ازمایش، ازادی بقید التزام، دوره ازمایش و کاراموزی، امتحان، ارائه مدرك و دلیل، ازمایش حسن رفتار و ازمایش صلاحیت