202 مدخل
bastard, fatherless, illegitimate, misbegotten
bastardize
ill-gotten, taboo, unlawful
حرامزاده، جازده
حرامزاده
پاینده، حرامزاده، پست، فرومایه، بدگهر
بدبختی، حرامزاده خواندن، پست شدن، فاسد کردن
غافلگیر می شود، حرامزاده خواندن، پست شدن، فاسد کردن