put-downدیکشنری انگلیسی به فارسیفشرده کردن، از بین بردن، بزور بچیزی خاتمه دادن، کنار گذاردن، خوار وخفیف کردن، هرز اب ساختن
apostrophesدیکشنری انگلیسی به فارسیآپوستروف، اپوستروف، علامت که در موارد زیر بکار میرود، در مواقع حذف حرف یا بخشی از کلمه، در جمع بستن اعداد یا حروف منفرد
apostropheدیکشنری انگلیسی به فارسیآپوستروف، اپوستروف، علامت که در موارد زیر بکار میرود، در مواقع حذف حرف یا بخشی از کلمه، در جمع بستن اعداد یا حروف منفرد