put-upدیکشنری انگلیسی به فارسیپر کردن، کنار گذاردن، بسته بندی کردن، در ظرف گذاردن، کنسرو کردن، بیگودی بگیسو زدن، بناء کردن، برگزیدن
articlesدیکشنری انگلیسی به فارسیمقالات، مقاله، ماده، بند، گفتار، فقره، فصل، شرط، حرف تعریف، متاع، عمل، کالا، چیز، اسباب، بصورت مواد در اوردن، تفریح کردن