perksدیکشنری انگلیسی به فارسیمزایا، باد کردن، جوشیدن، سینه جلو دادن، صاف کردن، خود را گرفتن، سربالاگرفتن، اراستن
persecuteدیکشنری انگلیسی به فارسیآزار و اذیت، دنبال کردن، ازار کردن، جفا کردن، پاپی شدن، دائما مزاحم شدن و اذیت کردن
personalizesدیکشنری انگلیسی به فارسیشخصی سازی می کند، دارای شخصیت کردن، جنبه شخصی دادن به، شخصیت را مجسم کردن و نشان دادن
persuasionsدیکشنری انگلیسی به فارسیمتقاعد کردن، ترغیب، اجبار، تشویق، متقاعد سازی، تحریک، اطمینان، قسم، عقیده دینی، نوع، نظریه یا عقیده از روی اطمینان