معنی حادث | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

حادث شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

happen

حادثه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

adventure, accident, casualty, circumstance, episode, event, happening, incident

پر حادثه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

eventful

در معرض حادثه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

accident-prone

وابسته به فرار از محل حادثه رانندگی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

hit-and-run

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

phenylephrine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فنیل افرین

phenylenediamine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

phenylenediamine

pheneticist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فینیستی

phenolsulphonic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

phenolsulphonic

phenethicillin

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فنتسی سیلین

جست‌وجوی متن

occidentality

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حادثه

haggadal

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حادثه ای

ahistorical

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حادثه ای

occidental

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حادثه ای، مغربی

occidentalize

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حادثه