cheatsدیکشنری انگلیسی به فارسیتقلب ها، فریب، متقلب، گول، ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، محیل، سیاه بند، طرار، طراری، مکار، فریب دادن، گول زدن، فریفتن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن
barracksدیکشنری انگلیسی به فارسیسربازخانه ها، کلبه یا اطاقک موقتی، سرباز خانه، منزل کارگران، انبارگاه، در سربازخانه جادادن