enclosingدیکشنری انگلیسی به فارسیمحصور کردن، در جوف قرار دادن، در میان گذاشتن، به پیوست فرستادن، در اغوش گرفتن
defiladeدیکشنری انگلیسی به فارسیفریبنده، جان پناه، استحکامات تدافعی، پناه یافتن، در جان پناه و موضع گرفتن