جنگدیکشنری فارسی به انگلیسیalbum, anthology, conflict, fight, hostilities, miscellany, potpourri, war, warfare
tacticدیکشنری انگلیسی به فارسیتاکتیک، رزم شیوه، جنگ فن، جنگ فنی، تاکتیک یا رزم ارایی، وابسته به رزم شیوه، رزم ارا
tacticianدیکشنری انگلیسی به فارسیتاکتیک، متخصص فنون جنگی، ماهردرفنون جنگی، جنگفن گر، با تدبیر، رزم ارا