جنگدیکشنری فارسی به انگلیسیalbum, anthology, conflict, fight, hostilities, miscellany, potpourri, war, warfare
breedsدیکشنری انگلیسی به فارسینژاد، گونه، جنس، نوع، اعقاب، اولاد، پروردن، بار اوردن، زاییدن، بدنیا آوردن، تولید کردن، تربیت کردن، پرورش دادن
breedدیکشنری انگلیسی به فارسینژاد، گونه، جنس، نوع، اعقاب، اولاد، پروردن، بار اوردن، زاییدن، بدنیا آوردن، تولید کردن، تربیت کردن، پرورش دادن
trashدیکشنری انگلیسی به فارسیزباله ها، نخاله، تفاله، اشغال، مهمل، خاکروبه، زوائد گیاان، جفنگ، بصورت اشغال در اوردن