جست و خیز کردندیکشنری فارسی به انگلیسیcaper, cavort, disport, gambol, lark, rollick, skip, skylark, sport
skipsدیکشنری انگلیسی به فارسیجست و خیز می کند، جست، جست بزن، جست و خیز کردن، پریدن، جست زدن، ورجه ورجه کردن، از قلم اندازی، تپیدن، پرش کردن، رقص کنان حرکت کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفت