64 مدخل
transposition
dislocation
relocate, transfer
budge
whiplash
جلبابا
نعناع، شربت محرک یا مقوی، شربت جلاب
جابامبر
جابجا شده، به جیب زدن، در جیب گذاردن، در جیب پنهان کردن، بجیب زدن
جابجا می شود، یکنواخت و خسته کننده، فاحشه، زن شلخته، جنده بازی کردن