جلالدیکشنری فارسی به انگلیسیaugustness, dazzle, dignity, grandeur, magnificence, nobleness, opulence, pomp, royalty, solemnity, splendor, splendour, stateliness
purplesدیکشنری انگلیسی به فارسیبنفش، رنگ ارغوانی، جاه و جلال، جامه ارغوانی، فرفیریه، ارغوانی کردن یا شدن، خون الودکردن
purpleدیکشنری انگلیسی به فارسیرنگ بنفش، رنگ ارغوانی، جاه و جلال، جامه ارغوانی، فرفیریه، ارغوانی کردن یا شدن، خون الودکردن، زرشکی
varnishدیکشنری انگلیسی به فارسیلاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن