hybridizedدیکشنری انگلیسی به فارسیهیبریداسیون، جفته کردن، جانور دورگه گرفتن، گیاه پیوندیبار اوردن، پیوند زدن از دوجنس ناجور باهم
hybridizeدیکشنری انگلیسی به فارسیهیبریداسیون، جفته کردن، جانور دورگه گرفتن، گیاه پیوندیبار اوردن، پیوند زدن از دوجنس ناجور باهم
hybridizingدیکشنری انگلیسی به فارسیhybridizing، جفته کردن، جانور دورگه گرفتن، گیاه پیوندیبار اوردن، پیوند زدن از دوجنس ناجور باهم
hybridizesدیکشنری انگلیسی به فارسیهیبریداسیون، جفته کردن، جانور دورگه گرفتن، گیاه پیوندیبار اوردن، پیوند زدن از دوجنس ناجور باهم