جستجو کردندیکشنری فارسی به انگلیسیbeat, burrow, chase, fish, forage, hunt, ransack, root, scout, scrounge, search, seek
emulatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتقلید کردن، برابری جستن با، هم چشمی کردن با، رقابت کردن با، پهلو زدن
emulateدیکشنری انگلیسی به فارسیتقلید، برابری جستن با، تقلید کردن، هم چشمی کردن با، رقابت کردن با، پهلو زدن
emulatedدیکشنری انگلیسی به فارسیشبیه سازی شده، برابری جستن با، تقلید کردن، هم چشمی کردن با، رقابت کردن با، پهلو زدن