562 مدخل
dogmatic, dogmatist
self-righteousness
dogmatize
determinate
beaker, bowl, glass, pane, water glass
glazier
خستگی، خاموشی، سکون، جزم، بی حرکتی، خموشی
جرم
جیم
جرم باد، تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
جیم کراک