21 مدخل
infuse
inscribe
deploy, station
deploy, entrench, lodge
bulky
تحریک، فرو کردن، پایمال کردن، جایگیر ساختن، تلقین کردن، فهماندن
بله، ساکن شدن، جا گرفتن، جایگیر شدن، اشغال کردن
عصبانی، جایگیر، پر کننده، اشباعی، تکمیل کننده
اظهار کرد:، جایگیر، پر کننده