roostدیکشنری انگلیسی به فارسیسرگردان، لانه مرغ، نشیمن گاه پرنده، جای شب بسر بردن، شب بسر بردن، بیتوته کردن، منزل کردن
roostsدیکشنری انگلیسی به فارسیرعد و برق، لانه مرغ، نشیمن گاه پرنده، جای شب بسر بردن، شب بسر بردن، بیتوته کردن، منزل کردن
scuttleدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکاتلند، عقب نشینی، سطل ذغال، جا ذغالی، کج بیل، گام تند، گریز، روزنه، دریچه، عقب نشینی کردن، بسرعت دویدن، در رفتن