barracksدیکشنری انگلیسی به فارسیسربازخانه ها، کلبه یا اطاقک موقتی، سرباز خانه، منزل کارگران، انبارگاه، در سربازخانه جادادن
ensconcingدیکشنری انگلیسی به فارسیتضعیف، استحکامات ساختن، پوشاندن، پناه دادن، پنهان شدن، خودرادرجانپناه جادادن
ensconcesدیکشنری انگلیسی به فارسیانبساط، استحکامات ساختن، پوشاندن، پناه دادن، پنهان شدن، خودرادرجانپناه جادادن