jambدیکشنری انگلیسی به فارسیجابر، ستون، تیر عمودی چارچوپ، تیر بیرون امده، زره ساق پا، چهار چوپ در و هر چیز دیگری، چهار چوپ درب و هر چیز دیگری
displacementدیکشنری انگلیسی به فارسیجابه جایی، تغییر مکان، جایگزینی، جانشین سازی، تفاوت مکان، جابجا شدگی