elevatesدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش می یابد، بالا بردن، بلند کردن، ترفیع دادن، افراشتن، عالی کردن، نشاط دادن
scoredدیکشنری انگلیسی به فارسیبه ثمر رساند، امتیاز گرفتن، حساب کردن، بحساب آوردن، تحقیر کردن، ثبت کردن، پوان اورد ن، علامت گذاردن، پرداختن، با چوب خط حساب کردن