20 مدخل
enviableness
پیش بینی، روبرو شدن، در نظر داشتن، انتظار داشتن، در ذهن مجسم کردن
محیط زیست
envisages، روبرو شدن، در نظر داشتن، انتظار داشتن، در ذهن مجسم کردن
تجسم، رویایی بودن، دررو یا دیدن