معنی ثبت آزاد | واژه یاب

ثبت اختراع، حق ثبت اختراع، دارای حق انحصاری، امتیاز نامه، اعطا کردن، امتیاز یا حق انحصاری بکسی دادن، امتیازی، اشکار، دارای حق امتیاز، ظاهر، گشاده، ازاد، بوسیله

unfixed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ثابت نشده، رها کردن، ازاد کردن، باز کردن، غیر ثابت کردن

unfixing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غیرفعال کردن، رها کردن، ازاد کردن، باز کردن، غیر ثابت کردن

unfix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غیرفعال کردن، رها کردن، ازاد کردن، باز کردن، غیر ثابت کردن

enrols

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ثبت نام، ثبت نام کردن، عضویت دادن، در فهرست وارد کردن، سرباز کردن، نام نویسی کردن