ثانویدیکشنری فارسی به انگلیسیadjunct, alternative, backup, auxiliary, collateral, dependency, para-, second, secondary, side, subordinate
secondدیکشنری انگلیسی به فارسیدومین، ثانوی، ثانی، ثانیه، لحظه، دوم شدن، تایید کردن، درجه دوم بودن، پشتیبانی کردن، دوم، دومی، مجدد