acuteدیکشنری انگلیسی به فارسیحاد، ضربه، تند، بحرانی، تیز، حساس، زیرک، تیزرو، نوک تیز، زیر، روشن بین، تیز نظر، شدید ، تیز
fliersدیکشنری انگلیسی به فارسیهواپیما، در حال پرواز، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، گردونه تیزرو
flyerدیکشنری انگلیسی به فارسیفلیکر، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، در حال پرواز، گردونه تیزرو
acutestدیکشنری انگلیسی به فارسیacutest، حاد، تند، بحرانی، تیز، حساس، زیرک، تیزرو، نوک تیز، زیر، روشن بین، تیز نظر، شدید ، تیز
flyersدیکشنری انگلیسی به فارسیآگهی ها، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، در حال پرواز، گردونه تیزرو