effectiveدیکشنری انگلیسی به فارسیتاثير گذار، عامل موثر، کارگر، موثر، مفید، قابل اجرا، تاثیر پذیر، کاری
defineدیکشنری انگلیسی به فارسیتعريف كردن، تعریف کردن، مشخص کردن، معین کردن، تعیین کردن، معنی کردن، معلوم کردن، متصف کردن، محدود کردن