معنی تُجْرِمُونَ | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

تارگونه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fibroid

تارون

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dark

ماهی تارپون (جانورشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tarpon

جست‌وجوی متن

thermometamorphism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترمونتومورفیسم

thermometamorphic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترمونتومورفیک

tarman

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تارمن

tartest

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تارتون، ترش، ترش مزه، تند، زننده

tarragona

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تارگونا