معنی تورش | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

ترشخو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sour

ترشدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wet

ترش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

acerbic, acid, acidic, acidulous, sour, tart

ترش کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

acerbate

ترش (شیمی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

acetic

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

jova

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جوا

جست‌وجوی متن

vermination

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترشح

secretins

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترشحات

slit trench

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترشحات شکسته، سنگر، خندق باریک جهت سنگر گیری

maceration

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترش کردن، لاغری، زجر

oyster cracker

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترشح صدف