توجیه کردندیکشنری فارسی به انگلیسیaccount, authorize, excuse, explain, justify, rationalize, vindicate, warrant
rationalizeدیکشنری انگلیسی به فارسیمنطقی کردن، عقلانی کردن، عقلا توجیه کردن، بااستدلال عقلی توجیه یا تفسیر کردن