تواناییدیکشنری فارسی به انگلیسیability, ability _, ably _, capacity, energy, facility, faculty, part, potency, power, puissance, sinew, skill, strength
capableدیکشنری انگلیسی به فارسیتوانایی، توانا، قابل، لایق، ماهر، با استعداد، مولد علم، دانا، وابسته به علم، جوهردار، صلاحیت دار