معنی تواره | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

تارها و الیاف کنف (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

hemp

تارهای آوایی (کالبدشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

vocal cords

تارهای صوتی (کالبدشناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

vocal cords

توارث

دیکشنری فارسی به انگلیسی

inheritance

توبره

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bag, duffel bag, duffle bag, feed bag, nose bag, pack, sack

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

jahvist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قاضی

jahvism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گهواره

جست‌وجوی متن

audads

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تارها

tovaria

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تواریا

tovarisch

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تواریش

tsars

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تزارها، تزار، امپراتور روسیه، امپراطور روسیه قدیم

tovarich

دیکشنری انگلیسی به فارسی

توارویچ