antiphonyدیکشنری انگلیسی به فارسیآنفونیتی، تهلیل خوانی، سرود تهلیلی، جواب، انعکاس یا جواب سرود و موسیقی
antiphoniesدیکشنری انگلیسی به فارسیantiphonies، تهلیل خوانی، سرود تهلیلی، جواب، انعکاس یا جواب سرود و موسیقی
tagدیکشنری انگلیسی به فارسیبرچسب، علامت، پلاک، سوش، منگوله یا نوار، بند گردان سرود، تهلیل، مثال یا گفته مبتذل، برچسب زدن، علامت زدن، ضمیمه کردن، ضمیمه شدن به، اتیکت چسباندن به، بدنبال آور