149 مدخل
don
body, metric ton, person, physio-, some _
slothful, sluggard
flesh
ton, tonne
disfrocks، جامه از تن در اوردن، از کسوت روحانی خارج شدن
از بین بردن، جامه از تن در اوردن، از کسوت روحانی خارج شدن
کت و شلوار، لخت شدن، جامه از تن بدر اوردن
خالص، لخت شدن، جامه از تن بدر اوردن