108 مدخل
weave
bud
spin
interpenetrate, interrelate
web
palpitate, pulsate
webby، وابسته به تار، تنیدنی، پر از تار عنکبوت و غیره
شبکه ها، تار، تار عنکبوت، تنیده، بافت یا نسج، بافته، تنیدن
وب، تار، تار عنکبوت، تنیده، بافت یا نسج، بافته، تنیدن
توری، تنیدن
webbed، تنیدن