whipدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، شلاق، تازیانه، ضربهیا تکانشلاقی، ضربهناگهانی و شدید، حرکت تند و سریع و با ضربت، تازیانه زدن
whipsدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، شلاق، تازیانه، ضربهیا تکانشلاقی، ضربهناگهانی و شدید، حرکت تند و سریع و با ضربت، تازیانه زدن
gloomدیکشنری انگلیسی به فارسیغم و اندوه، دل تنگی، تاریکی، افسردگی، تیرگی، ملالت، عبوس بودن، کش رفتن، افسرده شدن، دلتنگ بودن، تاریک کردن، تیره کردن، ابری بودن