تلقین کردندیکشنری فارسی به انگلیسیdrum, impregnate, inculcate, indoctrinate, inseminate, persuade, suggest
indoctrinatesدیکشنری انگلیسی به فارسیظهور می کند، اموختن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به