viableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل اعتماد، قابل دوام، مناسب رشد و ترقی، ماندنی، زیست پذیر، زنده ماندنی
insideدیکشنری انگلیسی به فارسیداخل، تو، باطن، اعضای داخلی، درون، بطن هر چیزی، نزدیک بمرکز، قسمت داخلی، داخل و یا توی چیزی