معنی تفل | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی هم‌آوا

طفل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

babe, baby, child, infant, juvenile, urchin, youngster

جست‌وجوی مشابه

تفلون

دیکشنری فارسی به انگلیسی

nonstick, Teflon

تفلیس (شهر)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Tbilisi

تالاب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

everglade, lagoon, wetland

تالاب زار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fen

تالابستان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

everglade

جست‌وجوی متن

rifleite

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تفلون

splatterdock

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تفلدک

Teflon

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تفلون

talas

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تالاس

thalassotherapy

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تالاساوتراپی