shutدیکشنری انگلیسی به فارسیبسته شدن، بستن، تعطیل کردن، مسدود کردن، برهم نهادن، جوش دادن، تعطیل شدن، پایین اوردن، بسته، مسدود
shutsدیکشنری انگلیسی به فارسیخاموش می شود، بستن، بسته شدن، تعطیل کردن، مسدود کردن، برهم نهادن، جوش دادن، تعطیل شدن، پایین اوردن