معنی تعطیلات تابستانی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

تعطیلات خود را گذراندن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

vacation

تعطیلات رسمی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bank holiday

در حال گذراندن تعطیلات (شخص)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

vacationer

وابسته به تعطیلات

دیکشنری فارسی به انگلیسی

holiday

تحصیلات

دیکشنری فارسی به انگلیسی

education

جست‌وجوی متن

coaptation

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعطیلات

subdepots

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعطیلات

intermise

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعطیلات

abeyancies

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعطیلات

tunnit

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعطیلات